دانلود رمان لبخندهای آبنباتی از saadat6789 لینک مستقیم

دانلود رمان لبخندهای آبنباتی  از saadat6789 لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان لبخندهای آبنباتی pdf از saadat6789 لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان saadat6789 مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/عاطفی/درام/اجتماعی

خلاصه رمان لبخندهای آبنباتی

داستان درمورد دختریه که به تازگی خانواده اش رو از دست داده اما سرنوشت از نوشتن آینده ی

این دختر هم صرفه نظر نمـیکنه و هویت واقعی اش رو بهش مـیفهمونه…و اما، یک هویت مرموز…

یک زندگی تازه رنگ گرفتـه و…شایـد عشق…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان تیارا

قسمت اول رمان لبخندهای آبنباتی

آرام و بی دغدغه،کـار مـیکشیـد تا کـارش؛ تنهایی عمـیق او را پر کند. دست های ظریف و صفایش روی مانیتـور مـی

چرخیـد و تازه به کـار، مشغول شـده بود!صدای زن مـیانسالی باعث شـد دست هایش دست از چرخیـدن بر دارد:

-خانم امـینی؟! آقای داوودی در اتاق سمت چپ، منتظر شما هستند.

لب هایش آرام باز وبستـه شـد! آب دهانش رو قورت داد و به سمت آن اتاق روانه شـد،به دست های قفل شـده اش،

طرح مشت داد و بر در آن اتاق کوباند. صدای بم مردی، اجازه ی ورود را صادر کرد. داخل شـد. سرش را زیر

انداخت و با صدای ظریف و مظلومانه اش گفت: مهندسی کـامپیوتر خـوندم… چند جایی هم استخدام شـدم ولی

برای گرفتن مدرکم، اون جا رو ترک کردم. اومدم اینجا جدی کـار کنم…

پاسخ شنیـد: اینجا شرکت بین المللی ” آریا” س! کـار در اینجا مشکله! مـیتـونی؟

سرش را با امـیـد باال آورد و با چشم های خاکستری رنگ براقش ، با امـیـد پاسخ داد: مـیتـونم…

داوودی، خمـیازه ایی کشیـد و برگـه ایی به سمت او قرار داد و بی حوصله، اما جدی گفت: این فرم رو پر کن!

دستانش به سمت برگـه ایی که حکم سند زنده بودنش بود، رفت و در همـین حال، آرام زمزمه کرد:

-آقای رئیس من رو قبول مـیکنن؟؟!!

بی حوصله تر پاسخ داد: زمانی که از…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان