دانلود رمان ابریشم سرخ  از ناهید سلیمانخانی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ابریشم سرخ pdf از ناهیـد سلیمانخانی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان ناهیـد سلیمانخانی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان ابریشم سرخ

دیوار آجری تب دار ، پیچک عاشق تشنهل برا پژمرده بود و گنجشکها

به دنبال قطره ای آب در سطح حیاط سرگردان بودند

ماهرخ تـه مانده ی آب حوض را با سطل به آجرهای پوسیـده ی کف حیاط پاشیـد

بوی نم و خاک فضا را انباشت فواره ها باز شـدند و ماهی های گرما زده از کف حوض به سطح آب کوچیـدند

عسل وارد حیاط شـد نگـاهی به آسمان آبی کرد و سپس به در حیاط خیره شـد……

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان عروسی برای فروش

دانلود رمان بعد از تـو ناهیـد سلیمانخانی

قسمت اول رمان ابریشم سرخ

صدای شرشرآب مـی آمد و او را در

خلسه ای سکرآور فرو مـی برد لب حوض نشست و پاهایش را

در پاشویه گذاشت آب حوض سرریز شـد و تا مغز

استخـوانش را خنک کرد

چشمهایش بستـه بودند و دل بی قرارش در تب و تاب دیـدار

رضا لحظه شماری مـی کرد که ماهرخ فریاد زد :

چرا تـو آفتاب نشستی ؟

عسل هیچ صدایی نمـی شنیـد به جز تکرار آخرین جمله ی محبوبش

که از پشت تلفن قلبش را به تالطم انداختـه بود

نمـیـدونی دلم برای چشم های قشنگت چقدر تنگ شـده !

ماهرخ شانه هایش را تکـان داد و پرسیـد :

خـوابت برده ؟

نگـاه عسل از پشت پرده ی اشکی که چشم هایش را

شفاف کرده بود به او دوختـه شـد ماهرخ متعجب پرسیـد :

گریه کردی ننه ؟

لبهای صورتی رنگ و براق عسل با لبخند شیرین او از هم گشوده شـدند و او گفت :

حالم خیلی خـوبه فقط حوصله ی اتاقم را ندارم

ماهرخ سر تکـان داد و گفت :

بگو چشم انتظارم مـی دونم چه حالی داری ! خدا به فریادت برسه

با این …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان