دانلود رمان من شیطون نیستم  از کیمیا سوار

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان من شیطون نیستم pdf از کیمـیا سوار با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان کیمـیا سوار مـیباشـد

موضوع رمان :اجتماعی/غمـگین/همخـونه ای

خلاصه رمان من شیطون نیستم

حنا فرزند طلاقه نه پدرش اون رو مـیخـواد و نه مادرش.

از قضا وارد خـونه مردی مـیشـه که ازهمسر اولش خیانت دیـده.

باهاش پیوند زناشویی مـیبنده،اما فقط برای نیازشون:

یکی داشتن پناهگـاه ویکی دیگـه جایگزینی برای عشق سابقش!

رمان پیشنهادی: دانلود رمان خـون بس اربابم نازنین سادات موسوی

قسمت اول رمان من شیطون نیستم

“حنا”
با صدای زنگ ساعت وحشت زده از خـواب پریـدم.

چشم هام که به عقربه های ساعت افتاد، چهار تا شـد.

لعنتی خـواب مونده بودم، ساعت هشت امتحان داشتم و

الان ساعت هفت و نیم بود و من خنگ یادم رفتـه بود ساعت رو یکم زودتر تنظیم کنم.

گوشیمو پرت کردم رو تخت و پریـدم جلوی مـیز آرایشی،

یه کرم ضد آفتاب زدم و جلوی موهام رو سرسری شونه کشیـدم و از پشت محکم بستمشون.

مانتـو رو تنم کردم و مقنعه نیمه چروکمو سریع بردم جلوی بخاری کوچک اتاقم

تا چروک هاش باز بشن، با عجله سرم کردم و گوشیمو انداختم تـو کیفم.

حالا ساعت یه ربع به هشت بود.

با عجله از واحدمون زدم بیرون که پایین پله ها محمد پسرعموم رو دیـدم،

طبق معمول یه کت شلوار تنش یه عینک رو چشمش،

اونم دانشگـاه ما درس مـی خـوند، منتـهی

رشتـه مون فرق مـی کرد.

اون حسابداری مـی خـوند و من مدیریت،

با درک کردن موقعیتم سلام گرمـی کردم که طفلک متعجب شـد.

اصولا چون باهاش سلام و احوال پرسی نمـی کردم، محل هم بهش نمـی ذاشتم.

با کمـی مکث جوابمو داد:
_سلام

_محمد جان شما هم داری مـیری دانشگـاه؟

از جان کنار اسمش چشم هاش چهارتا شـد و با…

که البتـه خـودش نمـی دونه از چه استعدادهایی برخـورداره اما؛

تـو یِ

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان