دانلود رمان آخرین تکرار از نگار فرجیان 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آخرین تکرار pdf از نگـار فرجیان با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نگـار فرجیان مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان آخرین تکرار

از کودکی چشمهایش را با عشق باز کرد و و تنها با شنیـدن حرفهایی پنهانی

از رویای شیرین عاشقـی بیـدار گشت و این ماجرای عاشقـی پرستـو

دختر آرام و تنهای من است

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان خدمتکـار هات من

قسمت اول رمان آخرین تکرار

با عصبانیت ناخـون هایم را مـی جویـدم و زیر لب ناسزا مـیگفتم دنبال

راه فرار مـیگشتم مامان با خـونسردي ظاهري مشغول خالی کردن

پلاستیک مـیوهها درون سینک ظرف شویی بود ، ولی سر و صدایی

که از ریختن مـیوهها بلند شـده بود چیز دیگري مـیگفت با حرص به

مامان نگـاه مـیکردم زندگیمو بهم ریختـه بود و حالا براي بار دوم

داشت تکرار مـیکرد مامان در حال باز کردن شیر آب گفت :

– بلند شو برو دنبال کـارت ، به اندازه ي کـافی اعصابم داغون هست تـو

دیگـه نمـی خـواد بیشترش کنی

با حرص گفتم :

_خداروشکر که حداقل اعصابتـون داغون هست اگـه جاي من بودین

چی کـار مـیکردین ؟ دو سال پیش گفتم من راضی نیستم ، پاتـونو

کردین تـو یک کفش که زندگی بچه بازي نیست موقعیت به این

خـوبی و کی از فامـیل بهتر ؟ به حرفهام گوش نکردین و با دستاي

خـودتـون منو انداختی تـو چاه حالا که خـودمو از تـو اون چاه کشیـدم

بیرون و دارم زندگیمو مـی کنم اجازه نمـی دم دوباره بدبختم کنین

مامان سیبی که در دستش بودو داخل سینک پر از آب پرت کرد و به

سمتم برگشت دستـهایش را لبه ي مـیز گذاشت و با حرص گفت :

– خیلی خـوب مـگـه نمـیگی از تـو چاه اومدي بیرون و داري زندگی

مـیکنی من که کـاریت ندارم ، فقط مـیگم حماقت نکن اگـه خـودتـو

قایم کنی پشت سرت بیشتر حرف مـی زنن هرچند همون زمان هم

حرفی نبود یک چیزي بود تمام شـد رفت پی کـارش اگـه کش بدي

موضوعو مـیگن هنوز چشمش دنبال پسر ماست

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان