دانلود رمان زندگی دوباره از شیوا همتی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان زندگی دوباره pdf از شیوا همتی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان شیوا همتی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان زندگی دوباره

آن روز هم باران مـی امد.قطرات کوچک آب از اسمان ابی فرو مـی چکیـد من از

دبیرستان به خانه برمـی گشتم.وارد کوچه ای شـدم که خانه ماد در انجا واقع شـده بود.

هوز چند قدمـی با خانه فاصله داشتم که صدایی مرا از حرکت باز داشت.

 خانم مـی بخشیـد

منزل اقای رحمانی در این کوچه است؟

نگـاهی به او کردم و با دست خانه مان را به او نشان دادم.او از من تشکر کرد و

به طرف خانه رفت و زنگ زد.بعد به سمت من نگـاه کرد که همانطور در چند قدمـی

خانه ایستاده بودم و او را نگـاه مـی کردم.سرم را پایین انداختم و به طرف خانه رفتم.

در خانه باز شـد.مادر نگـاهی به من و بعد نگـاهی به ان مرد کرد.من سلام کردم و

سپس وارد خانه شـدم.صدای مادر را مـی شنیـدم که از مرد جوان مـی پرسیـد منزل

چه کسی را مـی خـواهیـد با چه کسی کـار داریـد.به طرف اتاق رفتم و لباسهایم را

عوض کردم و پس از شستن دست و صورتم وارد آشپزخانه شـدم.برای خـودم چای ریختم و

در حالی که با یک لیوان چای وارد اتاق مـی شـدم،با صدای بلند گفتم:مامان کی بود؟

چه کـار داشت؟یکمرتبه ان مرد را دیـدم که درست رو به رویم روی مبل لم داده.

مرد غریبه سلام کرد و من در حالیکه از خجالت سرخ شـده بودم و

دست و پایم را گم کرده بودم جواب سلام او را داد..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان با یادت زندگی کردم

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان