دانلود رمان آوای شهر  معصومه اسدی 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آوای شـهر pdf معصومه اسدی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان معصومه اسدی مـیباشـد

موضوع رمان عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان آوای شـهر

دختری به اسم آوا که برعکس خیلی دخترهای دیگـه دختر بابا نیست

دختری طرد شـده از سوی پدر که از آینده‌اش منع مـیشـه…

دختری که کنکور داره و در خانه با مشکلات فراوانی رو به روست خانواده‌ای سخت گیر و

بی منطق که عذابش مـیـدن بعد از مشکلاتی که برای کنکورش پیش مـیاد

آوا پیش پدربزرگش مـیره تا بتـونه به تنهایی و با تمرکز بیشتری درس بخـونه

بعد از مدتی برای مراسم عروسی نوگل دختر دایی‌اش به تـهران مـیره و

آنجاست که فصل دیگری از زندگی‌اش شروع مـیشـه…

دانلود رمان سولار معصومه اسدی

متن اول رمان آوای شـهر

دست هایم را از هم باز مـیکنم لبه ي این کوه در این نسیم ملایم
در مرز انفجارم
دلم فریادي از جنس بی وفایی مـیخـواهد
آنقدر پُرم که با هیچ فریادي خالی نمـیشوم
دست هایم را روي گوش هایم مـیگذارم و صدایم را به کوه مـیسپارم
ولی بی فایـده است
هر چقدر صدایم بالاتر مـیرود بار سنگین تـوي قلبم سنگین تر مـیشود

به ناچار اشک هایم را به کمک مـیخـوانم تلفیق اشک و آه دقـیقا
همـین حالِ همـین لحظه من است
” فقط آه هاي من صدایشان بیشتر است “به زانو روي زمـین مـی افتم ایستادن سخت است سنگی برمـیـدارم
و پرت مـیکنم حرصم را تـوي سنگ مـیریزم و پرتابش مـیکنم فریاد
بعدي گریه ي بعدي سنگ بعدي
تا جایی که دیگر سنگی نمـیماند هه دامان طبیعت شـده انبار دردهایم

انبار سنگ هایی که بار این غصه را به دوش مـیکشیـدند آخ خدا
چه رسمـیست که از ظلم بندگـانت به یک سنگ پناه مـیبرم ؟
یعنی قلب این آدم ها از این سنگ هم سنگ تر است ؟
آخ خدا
ببین که

 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان