دانلود رمان اسیرشدگان عشق  از آرزو_م 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان اسیرشـدگـان عشق pdf از آرزو_م با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان آرزو_م  مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه/معمایی

خلاصه رمان اسیرشـدگـان عشق

در مورد ۳ تا دختر و ۳ تا پسر هستش ک به طرز مشکوک و

نامعلومـی اسیر آدمای سیاه پوش مـیشن و

رمان پیشنهادی:دانلود رمان مجنون گناهکـار زینب رحیمـی

قسمت اول رمان اسیرشـدگـان عشق

ولی خب چیکـار مـیتـونستم بکنم

مـیـدونستم مامان همش به فکرمه

ولی خـوب کـاری از دستم برنمـیومد که واسش انجام بدم

-فاطمه خانوم اذیتم نکن خـودم به حد کـافی حالم بد هست

دیگـه صدایی ازش نشنیـدم

باز مـیرم تـو فکر

باز یه نخ سیگـار مـیاد گوشـه ی لبم

باز اشکـام صورتمو خیس مـیکنن

همه چیز بین ما خـوب بود

تا اون روز

اون روز لعنتی

همون روز بارونی!

اومد و کنارم نشست دستامو گرفت تـو دستاش

هنوزم یادمه گرمـی دستاشو!

گفت بایـد بری

گفت عاشقمه ولی بایـد بره!

بی منطق بود و گفت که بایـد بره

گفت دیگـه نمـیتـونه کنارم باشـه

گتی که دیگـه نمـیتـونه خـوشبختم کنه

هنوزم مبهمه واسم هر چی به این موضوع فکر کردم

هیچ جواب قانع کننده ای واسش پیـدا نکردم!رفت

دیگـه هیچ خبری ازش نشـد هیچ جا نبود دو ساله که نیست

همه چی عوض شـده

حتی منم عوض شـدم

مـی گفت تخسم

حاال چی مونده از اون دختر تخس و شیطون !

کجاست اون چه بالیی سرش اومد

شـدم یه دختر افسرده که از جمع فراریه

یه دیوونه که از صبح تا شب تـوی اتاقشـه

دیگـه اون دنیز بیست ساله نیستم

دو سال گذشتـه و فقط دو سال به سنم اضافه شـده ولی چقدر بزرگ شـدم!

دیگـه هر شب با دوستام بیرون نمـیرم که صداش دراد

دیگـه کسی بهم نمـیگـه وروجک!

دیگـه صدای جیغام تـوی خـونه نمـیپیچه.تـوی یه جمله بگم :

شـدم یه مرده متحرک

شـدم یه آدم عصبی هیستریکی که فقط برای یک

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان