دانلود رمان آغوش ممنوعه از س.محمدی لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان آغوش ممنوعه pdf از س.محمدی لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان س.محمدی مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان آغوش ممنوعه

روایت ختری به نام دلربا، که وضعیت اجتماعی خـوبی ندارد… پدرش فوت شـده و با مادرش در جایی همانند مخروبه زندگی مـی کند.

 البتـه! مادر دلربا برای همـین که شرایط زندگی را دشوار مـی بیند، کشیـده شـده است به سمت راه خلاف از جمله یِ، قمار، مشروب و….

که یک روز در همـین قمار، شانس همراهش یاری نمـی کند و سرنوشت دلربا را ناخـواستـه کـاملاً تغییر مـی دهد….

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان اشک لیلی

قسمت اول رمان آغوش ممنوعه

کلیـدو انداختم تـودرو درخـونه رو باز کردم،وارد خـونه ی

کوچیکمون شـدم اونم چه خـونه ای؟!

بعد فوت بابا مامان خـونه رو قمار خـونه کرده بود

کفشامو دراوردم ورفتم جلوتر که دیـدم سه نفر مرد تـو خـونن و

سر مامانم جیغ وداد مـیکشن،عصبی شـدم وچند قدم دیگـه

نزدیک تر شـدم

_با چه حقـی رو مامان من صداتـونو بلند مـیکنیـد؟

مردی که از اون دوتای دیگـه قد بلندتر وترسناک تر بود جوابمو داد

_هه بهتره از مامان خانمت بپرسی

وبا اون چشمای نجسش بهم زل زد چند ثانیه ای منم گیج و

منگ به مامانم نگـاه کردم که یعنی چی وچرا ساکتی!

دوباره همون مرد قد بلنده به مامانم نگـاهی کرد وگفت:

_زرین خانم خـودتـون مـیـدونیـد که اقا باربد زیاد به کسی وقت

نمـیـده مهلت شما هم تا اخر هفتـه ی بعده وگرنه مـیـدونیـد که؟!

وباز به مـی نگـاه انداخت

_باشـه باشـه هرجور شـده پولو تا اخر هفتـه جور مـیکنم

اونا هم بدرود گفتن ورفتن

من که تا اون لحظه گیج بودم ومتـوجه چیزی نشـدم بودم رفتم

سمت مامانم

_مامان اینا کی بودن؟درمورد چی حرف مـیزدن؟

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان