دانلود رمان گروگان از نازنین ابراهیمی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان گروگـان pdf از نازنین ابراهیمـی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان نازنین ابراهیمـی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/پلیسی/کلکلی

خلاصه رمان گروگـان

من مغرورم دختری از جنس ناز و غرور

من مغرورم پسری از جنس خشم و غرور

بیتاب مـیکنم با نازم دلهای مردان را

مـیترسانم با خشمم دلهای مردمان را

غرورم اعتبار من است

غرورم یار من است

اسیرمـیشوم در چنگـال مردی از خشم

اسیر مـیکنم دختری از ناز را

ودراین مـیان

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان گروگـان دوست داشتنی

قسمت اول رمان گروگـان

موهای بلندم که به رنگ مشکی است دورم را فرا گرفتـه اند

لباس قرمز بلندم سفیـدی بدنم را به نمایش

گذاشتـه درهمـین موقع در بازشـدو ترنم اومد داخل چشم از آینه

برداشتم و به ترنم خیره شـدم سوتی زد باخنده گفت:

جووون نفسی چه خـوشکل شـدی

پوزخندی زدم و گفتم:زیاد حرف نزن وقتم هدر مـیره

از حرفم دلخـور شـد ولی اهمـیتی برام نداره

آهستـه با ناز از پله ها پایین مـیام بازهم نگـاه همه رو

روخـودم حس مـیکنم ولی بیتـوجه به سوی بابام حرکت

مـیکنم دلیل این همه جشن برام مبهمه

کنار بابام سه مرد مـیانسال نشستـه بودند وقتی منو دیـد گفت : بیادخترم

رفتم کنارش بابام روبه سوی اون سه نفر کرد و گفت -این دخترم نفسه از زن دومم ترانه

نفس جان ایشون آقای مرادی ایشون آقای صالحی وایشون آقای کمالی هستن

لبخند مالیمـی زدمو گفتم-خـوشبختم

به طرف گوشـه ای ازسالن رفتم وروی مبلی نشستم چشم چرخـوندم

وآرسام راکه کناری ایستاده بود وبا نفر ت آشکـاری

به بابا نگـاه مـیکرد و دیـدم

آرسام نه تنها ازبابا بلکه ازمنم خیلی متنفر بود چون منو

مادرمو عامل مرگ مادرش مـیـدونست درست روز تـولدمنمادرش مرد

ترنم باهم خـوبه اما من سعی مـیکنم ازش دورباشم اما

خیلی دوسش دارم ولی ظاهر سردم غیر ازاین نشون

مـیـده بیخیال این حرفا مـیشمو به سمت مـیز …

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان